آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
|
" نازنینم ، تا خدا هست زندگی باید کرد "
پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:, :: 17:29 :: نويسنده : محسن
دراین سرای بی كسی ، كسی به درنمیزند به دشت پرملال ما ، پرنده پر نمی زند یكی ز... شب گرفتگان چراغ بر نمیكند كسی به كوچه سار شب در سحر نمی زند نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار دریغ كز شبی چنین سپیده سر نمی زند دل خراب من دگر خراب تر نمی شود كه خنجر غمت از این خراب تر نمی زند گذر گهی است پر ستم كه اندر او بغیر غم یكی صلای آشنا به رهگذر نمی زند چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات ؟ برو كه هیچكس ندا به گوش كر نمی زند نه سایه دارم و نه بر ، بیفكنندم و سزاست اگر نه ، بر درخت تر كسی تبر نمی زند ....
|
|||
![]() |